حکم کشتن فرزند توسط پدر در قرآن چیست؟ | پاسخ شرعی

حکم کشتن فرزند توسط پدر در قرآن چیست؟ | پاسخ شرعی

حکم کشتن فرزند توسط پدر در قرآن

پدر در صورت قتل عمدی فرزند خود، قصاص نمی شود، اما به مجازات حبس تعزیری (۳ تا ۱۰ سال) و پرداخت دیه به اولیای دم (به جز خودش) محکوم می گردد. این حکم ریشه در روایات و اجماع فقهای شیعه دارد و در قانون مجازات اسلامی ایران نیز منعکس شده است.

موضوع قتل فرزند توسط پدر، همواره یکی از حساس ترین و بحث برانگیزترین مسائل در جوامع مختلف، به ویژه در بستر فقه و حقوق اسلامی بوده است. این مسئله ابعاد عمیق اخلاقی، اجتماعی، حقوقی و حتی فلسفی دارد که هر یک به تنهایی می تواند ذهن هر انسانی را به چالش بکشد. در مواجهه با چنین پدیده ای، پرسش های بسیاری مطرح می شود: از ماهیت این حکم و مبانی آن در شرع مقدس و قانون گرفته تا تفاوت های آن با حکم مادر در موارد مشابه. ابهامات رایج در جامعه، به خصوص مقایسه این حکم با قصاص مادر در صورت قتل فرزند، ضرورت درک جامع و مستند این موضوع را دوچندان می سازد. برای رسیدن به فهمی عمیق، لازم است به سراغ منابع اصلی احکام یعنی قرآن کریم برویم و سپس از سنت پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) و اجماع فقها برای درک جزئیات و استثنائات یاری بگیریم. این نوشتار سعی دارد تا با تبیین دقیق این حکم در منابع شرعی و قانونی، به بررسی حکمت های نهفته در آن بپردازد و به مهم ترین انتقادات و شبهات رایج در این زمینه پاسخ دهد، تا تجربه ای از درک جامع و مستدل این موضوع حساس را برای خوانندگان رقم زند.

نگاه قرآن به قتل نفس و جایگاه حیات انسانی

قرآن کریم به عنوان کتاب هدایت و منبع اصلی احکام اسلامی، با قاطعیت هرگونه تعرض به جان انسان را محکوم کرده و ارزش والایی برای حیات قائل است. این موضع قاطع، پایه و اساس فهم تمامی احکام مرتبط با قتل را تشکیل می دهد.

محکومیت کلی قتل نفس در قرآن

قرآن در آیات متعدد، قتل نفس (به ویژه قتل بی گناه) را به شدت نهی می کند. می توان در سوره هایی مانند بقره، مائده و اسراء به این آیات اشاره کرد که حرمت جان انسان را به روشنی بیان می دارند. برای نمونه، در سوره بقره آیه ۱۷۸ به حکم کلی قصاص اشاره شده است تا جان ها حفظ شود و امنیت در جامعه برقرار گردد.

«وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» (بقره: ۱۷۹)

این آیه به وضوح هدف از قصاص را حفظ حیات و ایجاد تقوا در اجتماع می داند. همچنین، آیات دیگری مانند سوره مائده آیه ۳۲، قتل یک انسان بی گناه را معادل قتل تمام بشریت می داند و سوره اسراء آیه ۳۳ بر حرمت قتل نفس تاکید دارد مگر به حق. این آیات بنیان فلسفه حفظ جان را در اسلام بنا می نهند.

قرآن کریم همچنین به طور خاص، هرگونه فرزندکشی، از جمله زنده به گور کردن دختران در دوران جاهلیت، را با شدیدترین لحن محکوم کرده است. سوره تکویر آیات ۸ و ۹ به وضوح به این عمل شنیع اشاره دارند و از دختران زنده به گور شده می پرسد که به چه گناهی کشته شدند. این آیات نشان دهنده آن است که اسلام به هیچ وجه با از بین بردن فرزندان موافق نیست و آن را عملی گناه و غیرانسانی می داند.

عدم وجود نص صریح در قرآن درباره عدم قصاص پدر

با وجود محکومیت شدید قتل نفس و فرزندکشی در قرآن، یک نکته مهم در این زمینه این است که قرآن به بیان کلیات احکام می پردازد و جزئیات، شرایط و استثنائات را به عهده سنت پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) واگذار کرده است. قرآن، مانند یک قانون اساسی، اصول و کلیات را بیان می کند و تبیین فروعات و جزئیات به منابع دیگری از جمله سنت موکول می شود. آیه ۵۷ سوره نساء که مومنان را به اطاعت از خدا، پیامبر و اولی الامر (ائمه معصومین) فرا می خواند، بر این نکته صحه می گذارد. بنابراین، حکم عدم قصاص پدر به دلیل قتل فرزند، مستقیماً از یک آیه صریح قرآنی به دست نمی آید، بلکه ریشه در فقه اسلامی دارد که از مجموعه ای از منابع شامل قرآن، سنت، اجماع و عقل بهره می برد. این رویکرد، درک ما را از چگونگی استنباط احکام در اسلام عمیق تر می سازد و نشان می دهد که برای رسیدن به یک حکم فقهی، صرفاً به یک آیه خاص بسنده نمی شود.

حکم قتل فرزند توسط پدر در فقه اسلامی

فقه اسلامی، به عنوان دانش استنباط احکام شرعی، با بهره گیری از منابع معتبر، جزئیات احکام را تبیین می کند. در مورد قتل فرزند توسط پدر نیز، مبانی فقهی مشخصی برای عدم قصاص وجود دارد که ریشه در سنت و اجماع فقها دارد.

مبانی عدم قصاص پدر در فقه شیعه

فقه شیعه بر اساس اصولی چهارگانه (قرآن، سنت، اجماع و عقل) احکام را استخراج می کند. در موضوع عدم قصاص پدر به دلیل قتل فرزند، سنت (روایات معصومین) و اجماع فقها نقش محوری ایفا می کنند.

سنت (روایات معصومین)

روایات متعددی از پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) وجود دارد که به صراحت بیان می کنند پدر در برابر فرزند قصاص نمی شود. این روایات، پایه اصلی حکم فقهی را تشکیل می دهند و مورد استناد فقها قرار گرفته اند. در ادامه به برخی از این روایات اشاره می شود:

  1. رسول اکرم (ص) فرمودند: پدر در برابر فرزند قصاص نمی شود. (زیدان، ۱۳۹۴ ش، ج۱۹، ص ۱۰۰)
  2. حضرت علی (ع) فرمودند: اگر والدی، عیبی همانند قطع عضو و غیر آن بر فرزندش وارد کند، برای فرزند دیه است و پدر قصاص نمی شود. (صدوق، ۱۴۱۵ ه.ق، ص ۵۱۷)
  3. امام باقر (ع) فرمودند: هیچ پدری به واسطه قتل فرزندش قصاص نمی شود.
  4. امام صادق (ع) فرمودند: پدر به دلیل قتل فرزندش کشته نمی شود و فرزند به واسطه قتل پدرش کشته می شود.
  5. امام صادق (ع) همچنین فرمودند: پدر به واسطه قتل پسرش کشته نمی شود و پسر کشته می شود اگر پدر را به قتل برساند. (الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج۱۹، ص۵۷)

این روایات با اعتبار بالا، دلالت روشنی بر عدم قصاص پدر دارند و فقها با استناد به آن ها، این حکم را استنباط کرده اند.

اجماع فقها

علاوه بر روایات، اجماع و اتفاق نظر فقهای شیعه نیز بر این حکم تأکید دارد. در طول تاریخ فقه شیعه، کمتر اختلافی بر سر این حکم مشاهده شده و تقریباً تمامی فقها بر عدم قصاص پدر اذعان دارند. برای مثال، در کتاب ارزشمند «جواهر الکلام» که یکی از جامع ترین کتب فقهی شیعه محسوب می شود، آمده است:

«الشرط الثالث: أن لا یکون القاتل ابا فلو قتل والد ولده لم یقتل به بلا خلاف اجده فیه بل الاجماع بقسمیه علیه مضافا الی النصوص.» (محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج۴۱، ص ۱۵۹)

این عبارت نشان می دهد که شرط سوم برای اجرای قصاص این است که قاتل، پدر مقتول نباشد و اگر پدری فرزند خود را به قتل برساند، قصاص نمی شود و هیچ اختلافی در این حکم بین فقها یافت نشده است، بلکه اجماع محصل و منقول بر آن است، علاوه بر وجود روایات در این زمینه. این اجماع، استحکام و قطعیت این حکم را در فقه شیعه به خوبی نشان می دهد.

«ولی دم» بودن پدر و نقش آن در عدم قصاص

یکی از مفاهیم کلیدی در فقه اسلامی که در فهم حکم عدم قصاص پدر بسیار مؤثر است، مفهوم «ولی دم» می باشد. ولی دم به شخصی گفته می شود که صاحب حق قصاص است، یعنی حق دارد قاتل را قصاص کند یا از قصاص او صرف نظر کرده و دیه مطالبه کند.

در فقه اسلامی، پدر (و جد پدری) از اولیای دم فرزند خود محسوب می شود. منطق فقهی در اینجا این است که قصاص، حقی است که برای ولی دم ایجاد می شود. حال چگونه ممکن است قاتل (پدر) خود، ولی دم مقتول (فرزند) باشد و حق قصاص خود را اعمال کند؟ این وضعیت از نظر منطق حقوقی و فقهی متناقض به نظر می رسد. به عبارت دیگر، قصاص که ابزاری برای احقاق حق ولی دم است، نمی تواند علیه خود ولی دم اجرا شود. از این رو، چون پدر در جایگاه ولی دم فرزند قرار می گیرد، قصاص او منتفی می شود.

مجازات پدر قاتل در فقه (غیر از قصاص)

با این حال، عدم قصاص پدر به معنای بی مجازات ماندن او نیست. فقه اسلامی برای پدر قاتل، مجازات های دیگری در نظر گرفته است که نشان دهنده تقبیح شدید این عمل است.

  • وجوب پرداخت دیه: پدر قاتل مکلف است دیه کامل فرزند خود را بپردازد. این دیه به وارثان مقتول (به جز خود پدر) تعلق می گیرد. این حکم، جبران خسارت مالی ناشی از قتل را تضمین می کند.
  • مجازات تعزیری: علاوه بر دیه، حاکم شرع می تواند بر اساس صلاحدید خود و برای حفظ نظم عمومی، پیشگیری از وقوع جرائم مشابه و تنبیه مجرم، مجازات های تعزیری (مانند حبس طولانی مدت) را برای پدر در نظر بگیرد. هدف از این مجازات ها، تنها جنبه اصلاحی و بازدارندگی عمومی است و هیچ گاه به معنای نادیده گرفتن قبح عمل نیست.

قتل فرزند توسط پدر در قانون مجازات اسلامی ایران

نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران، به دلیل مبنا قرار دادن موازین شرعی، احکام فقهی را در قوانین خود منعکس کرده است. در این راستا، قانون مجازات اسلامی نیز به موضوع قتل فرزند توسط پدر پرداخته و مجازات های مربوط به آن را تبیین نموده است.

مبانی قانونی

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، به ویژه اصول ۷۲ و ۹۶، تصریح می کند که تمامی قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی باید مبتنی بر موازین شرعی اسلام باشند. بر همین اساس، حکم عدم قصاص پدر در صورت قتل فرزند، که ریشه در فقه شیعه دارد، در قانون مجازات اسلامی ایران (مصوب ۱۳۹۲) نیز گنجانده شده است. ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی به صراحت بیان می دارد که اگر قاتل، پدر یا جد پدری مقتول باشد، قصاص نمی شود. ماده ۳۰۲ همین قانون نیز به سایر موارد عدم قصاص اشاره دارد که شامل این حالت نیز می شود.

مجازات های قانونی برای پدر قاتل

گرچه پدر به دلیل قتل فرزند قصاص نمی شود، اما مجازات های سنگین دیگری برای او در نظر گرفته شده است تا قبح عمل نادیده گرفته نشود و عدالت قضایی برقرار گردد:

  • حبس تعزیری: طبق قانون، پدر قاتل به سه تا ده سال حبس تعزیری محکوم می شود. این مجازات با هدف تنبیه، بازدارندگی و حفظ نظم عمومی تعیین شده است.
  • پرداخت دیه: پدر موظف است دیه کامل مقتول را به اولیای دم (به جز خودش) پرداخت کند. این دیه، جنبه جبران خسارت مادی را دارد.
  • قتل شبه عمد: در صورتی که قتل فرزند توسط پدر به صورت شبه عمد اتفاق افتاده باشد (یعنی پدر قصد کشتن را نداشته ولی عمل او منجر به قتل شده باشد، مانند ضرب و جرحی که منجر به فوت شود)، طبق ماده ۷۱۶ قانون مجازات اسلامی، پدر به پرداخت دیه و حبس تا سه سال محکوم خواهد شد. تفاوت اصلی قتل عمد و شبه عمد در قصد مجرمانه است.

باید توجه داشت که در صورت اثبات قتل عمد یا شبه عمد، مادر و سایر اقوام نمی توانند درخواست قصاص پدر را داشته باشند؛ اما حق دارند برای دریافت دیه و یا تقاضای مجازات حبس تعزیری او شکایت نمایند. دیه تعیین شده توسط دادگاه به وراث قانونی فرزند (به غیر از پدر) پرداخت خواهد شد.

جرم ضرب و جرح و اذیت و آزار فرزند توسط پدر

قانون مجازات اسلامی علاوه بر قتل، به موضوع ضرب و جرح و اذیت و آزار فرزندان توسط والدین نیز توجه دارد. ماده ۶۱۹ قانون مجازات اسلامی به صراحت بیان می کند که کتک زدن و آسیب جسمی به کودکان، حتی توسط پدر و مادر، جرم محسوب می شود. در صورت بروز جراحات، کبودی، شکستگی یا سایر آسیب های جسمی، پدر (و مادر) ممکن است به مجازات حبس و پرداخت دیه محکوم شوند. میزان مجازات ها بسته به شدت جراحات و آسیب های وارده متفاوت خواهد بود.

در موارد خفیف تر، دادگاه ممکن است به جای مجازات های سنگین، بر اصلاح رفتار والدین تاکید کند؛ اما در صورت بروز عوارض شدید و دائمی، مجازات ها سنگین تر شده و حتی ممکن است به سلب حضانت از پدر منجر شود. در چنین شرایطی، سازمان هایی مانند بهزیستی نیز برای حمایت از حقوق کودک وارد عمل می شوند.

تفاوت حکم قصاص مادر و پدر در قتل فرزند

یکی از موضوعاتی که همواره محل بحث و پرسش است، تفاوت حکم قصاص بین پدر و مادر در صورت قتل فرزند است. این تفاوت، اغلب منجر به شبهاتی در زمینه عدالت و مساوات می شود که نیاز به تبیین دقیق دارد.

حکم قصاص مادر در صورت قتل فرزند

در فقه اسلامی و به تبع آن در قوانین جمهوری اسلامی ایران، اگر مادری فرزند خود را به صورت عمدی به قتل برساند، قصاص می شود. این حکم، برخلاف مورد پدر، استثنائی ندارد و مادر به عنوان قاتل، مشمول حکم قصاص نفس قرار می گیرد. دلیل اصلی این تفاوت، به مفهوم «ولی دم» و جایگاه حقوقی آن بازمی گردد. در فقه اسلامی و قوانین ایران، مادر «ولی دم» فرزند خود محسوب نمی شود. از آنجا که پدر (و جد پدری) ولی دم اصلی فرزند است، در صورت نبود او، سایر اولیای دم (مثل پسر یا جد پدری) حق قصاص خواهند داشت و مادر مشمول این حق نخواهد بود. این عدم ولایت یکی از اصلی ترین دلایل تفاوت حکم قصاص بین والدین است.

جدول مقایسه ای حکم قتل فرزند توسط پدر و مادر

برای روشن تر شدن تفاوت ها، می توان یک مقایسه اجمالی بین حکم قتل فرزند توسط پدر و مادر انجام داد:

ویژگی قتل فرزند توسط پدر قتل فرزند توسط مادر
قصاص ندارد دارد
ولی دم هست نیست
دیه واجب است (به اولیای دم غیر از خود) واجب است (در صورت عدم قصاص یا توافق)
حبس تعزیری دارد (۳ تا ۱۰ سال) دارد (در کنار قصاص یا به جای آن)

حکمت ها و فلسفه های عدم قصاص پدر و پاسخ به شبهات

برای درک عمیق تر هر حکم شرعی، نگاهی به حکمت ها و فلسفه های نهفته در آن ضروری است. در مورد عدم قصاص پدر به دلیل قتل فرزند نیز، حکمت های متعددی توسط فقها و اندیشمندان مطرح شده است که به فهم این حکم یاری می رساند. البته، در کنار این حکمت ها، شبهات و انتقاداتی نیز مطرح می شود که پاسخ گویی به آن ها اهمیت فراوانی دارد.

تفاوت علت و حکمت

پیش از بررسی حکمت ها، باید به تفاوت میان علت و حکمت در فقه اشاره کرد. علت جنبه اثباتی دارد و مستقیماً منجر به صدور حکم می شود، به گونه ای که با نبود علت، حکم نیز منتفی می گردد. اما حکمت به مصالح و مفاسدی اشاره دارد که شارع (خداوند) در وضع حکم لحاظ کرده است و ممکن است تمامی ابعاد آن برای انسان کاملاً آشکار نباشد. حکمت، دلیل مستقیم حکم نیست، بلکه اهداف و مصالح پشت آن را روشن می سازد. در واقع، ما به دلیل وجود علت حکم (مانند روایات معتبر و اجماع) به آن پایبند هستیم، و حکمت ها به درک عمیق تر ما از چرایی و فلسفه آن کمک می کنند.

بررسی حکمت های مطرح شده

اندیشمندان اسلامی حکمت های متعددی را برای عدم قصاص پدر مطرح کرده اند. در ادامه به برخی از مهم ترین آن ها با رویکرد تحلیلی و رفع ابهام می پردازیم:

  1. رابطه تکوینی و وجودی پدر با فرزند: یکی از دیدگاه ها این است که فرزند، پاره ای از وجود پدر محسوب می شود و رابطه وجودی بین آن دو به قدری عمیق است که گویی آسیب به فرزند، آسیب به بخشی از وجود پدر است. این استدلال شبیه به این است که شخص را برای ایراد لطمه به وجود خودش قصاص نمی کنند. از دیدگاه فقهی و فلسفی، پدر «علت فاعلی» و «موجِد» فرزند تلقی می شود. در پاسخ به این اعتراض که مادر رابطه جسمی و عاطفی قوی تری دارد، می توان تاکید کرد که این حکمت بیشتر بر جنبه ولایت و خلقت اولیه از منظر فقهی و تکوینی تمرکز دارد تا صرفاً رابطه عاطفی.
  2. بازدارندگی ذاتی و نادر بودن وقوع جرم: رابطه عاطفی و خونی عمیق بین پدر و فرزند، خود به تنهایی به عنوان یک بازدارنده قوی عمل می کند. وقوع چنین قتلی بسیار نادر و معمولاً در شرایط استثنایی، شدیداً احساسی یا روانی خاص اتفاق می افتد. به همین دلیل، نیاز به ابزار بازدارنده قصاص برای چنین جرمی کمتر احساس می شود. در واقع، این جنایت به قدری فجیع و از عرف خارج است که انتظار می رود کمتر کسی، حتی بدون تهدید به قصاص، به آن دست بزند.
  3. حفظ بنیان خانواده و جلوگیری از ضربات روحی بیشتر: قصاص پدر، می تواند ضربه ای مهلک بر پیکر خانواده داغدیده، یعنی مادر و فرزندان باقی مانده، وارد کند. این عمل ممکن است مشکلات روحی و اقتصادی بیشتری را برای آنها به دنبال داشته باشد. خانواده ای که یکی از اعضای خود را از دست داده، با قصاص پدر، با از دست دادن سرپرست و حامی دیگر نیز مواجه می شود. علاوه بر این، عذاب وجدان درونی پدر که با فقدان فرزندش روبروست، خود نوعی مجازات سنگین روحی تلقی می شود که می تواند از هر مجازات بیرونی سخت تر باشد.
  4. اهمیت جایگاه ولی و حق اختصاصی شارع: قصاص، حقی است که خداوند به اولیای دم داده است و تنها واضع این حق (خداوند) می تواند در آن استثنا قائل شود. این موضوع به جایگاه ویژه پدر به عنوان ولی قانونی و شرعی فرزند بازمی گردد. از آنجا که پدر ولی دم است، اعمال حق قصاص بر خود او، از نظر فقهی جایگاه خاصی پیدا می کند.
  5. تفاوت جایگاه خلقی پدر و مادر (دیدگاه خاص): برخی دیدگاه ها به جایگاه تکوینی و خلقی پدر در قبال فرزند اشاره می کنند که آن را متفاوت از جایگاه مادر می دانند. حتی این دیدگاه در شرایط تفاوت دین بین پدر و فرزند نیز حکم عدم قصاص پدر را جاری می داند. این نظر بر این باور است که رابطه تکوینی پدر و فرزند، فراتر از مسائل فقهی و حقوقی متعارف است و در این رابطه خاص، شارع حکم ویژه ای قرار داده است. البته باید با احتیاط و دقت فراوان به این دیدگاه نگریست و آن را به عنوان یک تفسیر خاص مطرح کرد.

پاسخ به مهم ترین شبهات و انتقادات

در مواجهه با حکم عدم قصاص پدر، شبهات و انتقاداتی مطرح می شود که پاسخ گویی به آن ها برای درک کامل موضوع ضروری است:

  1. شبهه تبعیض بین پدر و مادر: این شبهه یکی از رایج ترین انتقادات است. در پاسخ، مجدداً باید بر مفهوم ولایت شرعی پدر و عدم ولایت مادر تاکید کرد. اسلام در عین حال که به شدت با قتل فرزند مخالف است و آن را گناه کبیره می داند، اما در چگونگی اعمال قصاص، به دلیل جایگاه ویژه پدر به عنوان ولی دم، او را از قصاص معاف می کند و مجازات های دیگری مانند دیه و حبس را برای او در نظر می گیرد. این تفاوت در حکم، نه به معنای تبعیض، بلکه به دلیل تفاوت در جایگاه حقوقی و فقهی والدین است.
  2. شبهه ترویج فرزندکشی: برخی معتقدند عدم قصاص پدر، می تواند به نوعی ترویج فرزندکشی باشد. این استدلال مردود است، زیرا اسلام این عمل را به شدت محکوم می کند و مجازات های دیگری نیز برای آن در نظر گرفته شده است. آمارها نشان می دهد که قتل های عمدی که حکم آن ها قصاص است نیز همچنان رخ می دهند. بنابراین، صرف نبود قصاص، به معنای ترویج جرم نیست، بلکه باید به عوامل ریشه ای و روانی وقوع چنین جرایمی پرداخت. همچنین، رابطه عمیق عاطفی بین پدر و فرزند، خود به عنوان یک بازدارنده قوی عمل می کند.
  3. شبهه غیرمنطقی بودن دلایل (از نظر عرفی): بسیاری از افراد با استدلال های مطرح شده برای عدم قصاص پدر، از نظر عرفی و عقلی قانع نمی شوند. در پاسخ به این شبهه، می توان به محدودیت علم بشری در درک تمامی حکمت های الهی اشاره کرد. احکام شرعی مبتنی بر علم و حکمت بی کران خداوند هستند که ممکن است تمامی ابعاد آن بر بشر آشکار نباشد. لزوم ایمان به حکیم بودن شارع در مواجهه با احکامی که دلایل کامل آن ها بر انسان پوشیده است، نقش مهمی در پذیرش این احکام ایفا می کند. البته، این به معنای عدم تلاش برای درک و تبیین حکمت ها نیست، بلکه به معنای اذعان به محدودیت های معرفتی انسان است.

نتیجه گیری

در این بررسی جامع، مشخص شد که حکم کشتن فرزند توسط پدر در فقه اسلامی و قوانین جمهوری اسلامی ایران، به این صورت است که پدر به خاطر قتل عمد فرزندش قصاص نمی شود. با این حال، او به مجازات حبس تعزیری (۳ تا ۱۰ سال) و پرداخت دیه کامل به اولیای دم (به جز خودش) محکوم می گردد. این حکم ریشه در روایات متعدد و معتبر ائمه معصومین (ع) و اجماع فقهای شیعه دارد که در قانون مجازات اسلامی ایران، به ویژه ماده ۳۰۱، نیز منعکس شده است.

تفاوت اساسی این حکم با قصاص مادر در صورت قتل فرزند، به جایگاه «ولی دم» بودن پدر بازمی گردد. مادر، بر خلاف پدر، ولی دم فرزند خود محسوب نمی شود و در صورت ارتکاب قتل عمدی فرزندش، مشمول حکم قصاص نفس قرار می گیرد. این تفاوت، نه به معنای تبعیض، بلکه برآمده از تمایز در جایگاه حقوقی و فقهی والدین است.

در کنار مبانی شرعی و قانونی، حکمت ها و فلسفه هایی نیز برای عدم قصاص پدر مطرح شده است. این حکمت ها شامل رابطه تکوینی و وجودی پدر با فرزند، بازدارندگی ذاتی عواطف والدینی، حفظ بنیان خانواده و جلوگیری از آسیب های روحی بیشتر، و جایگاه ویژه «ولی» بودن پدر است. همچنین، تلاش شد تا به شبهات رایج در مورد تبعیض و ترویج فرزندکشی پاسخ داده شود، با تاکید بر اینکه درک کامل حکمت های الهی همواره برای بشر ممکن نیست و باید به حکیم بودن شارع ایمان داشت. اسلام به شدت این عمل را محکوم می کند و مجازات های دیگری را برای آن در نظر می گیرد.

این مقاله به درک جامع تر و عمیق تر احکام اسلام در این زمینه کمک می کند و از قضاوت های سطحی و احساسی پیرامون این موضوع حساس می کاهد. در نهایت، با وجود این استثنا در قصاص، اسلام فرزندکشی را عملی شدیداً مذموم و گناه کبیره می داند.


ارجاعات و منابع

  • قرآن کریم
  • نهج البلاغه
  • وسائل الشیعه
  • تحریر الوسیله امام خمینی (ره)
  • جواهر الکلام شیخ محمدحسن نجفی
  • قانون مجازات اسلامی جمهوری اسلامی ایران (مواد ۳۰۱، ۳۰۲، ۶۱۲، ۶۱۹، ۷۱۶)
  • کتب حقوقی و فقهی معتبر دیگر

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "حکم کشتن فرزند توسط پدر در قرآن چیست؟ | پاسخ شرعی" هستید؟ با کلیک بر روی قوانین حقوقی، اگر به دنبال مطالب جالب و آموزنده هستید، ممکن است در این موضوع، مطالب مفید دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "حکم کشتن فرزند توسط پدر در قرآن چیست؟ | پاسخ شرعی"، کلیک کنید.